شنبه, 31 فروردين 1404-
تئوری اقتناس حقوق
- توضیحات

مسلم انگاری در علوم،و رویارویی بافلسفه علوم
هیچ علمی متکفل اثبات وجود موضوعی که درباره آن سخن میگوید نتواند بود؛هر علمی وجود موضوع خود را مسلم می انگارد و به بحث در باب احوال آن میپردازد همچنین مفاهیمی چون وحدت،وجود،ترکیب،اصالت مفاهیمی فلسفی است بنابراین کسی که راجع به اصالت فرد یا جامعه تحقیق یا اظهار نظر میکند همچنین کسی که در مورد حقیقی یا مجازی بودن شخص حقوقی نظریه پردازی میکند در واقع به قلمرو فلسفه جامعه شناسی و فلسفه حقوق پای نهاده است.
در مقاله قبل بحثی از نظریه جدید فلسفی حقوقی گفته شد که اشاره میکرد: زمانی که انسان در بعد زمان و مکان و اغراض خود قرار میگیرد برایندی از این 3 اصل را در زندگی خود به کار میگیرد و عملکرد خود را به ظهور میرساند.ظهوری که غرضش از تفکرو اندیشه ها،زمان و مکانش از اقتضائات زمانی و مکانی سرچشمه میگیرد و انسان را تحت سیطره خود قرار میدهد. بسیاری از قواعد حقوقی هم بنابر این شرایط برگزیده میشود و ظهور و بروز پیدا میکنند.با توجه با همین رویه است که قواعدی را به کار میبریم و قواعدی را از نظر دور میکنیم.پس انتخابات ما خواه ناخواه در قبض و بسط قواعد حقوقی اثر مستقیم گذاشته و آنها را در یک نظام واره ی دافعه و جاذبه قرار میدهد.که به آن قبض و بسط قواعد حقوقی گفته میشود.
قبض و بسط قواعد حقوقی در اثر این انتخاب ها به مسیری رهنمود میشود که تابع مقاصد اشخاص و افراد قرار گیرد این مقاصد به مقاصد خوب و مقاصد بد یا مقاصد خیر و مقاصد شر تقسیم میشود همچنین بر اساس اقتضائاات زمانی و مکانی محدود و مبسوط میشوند؛انگاه هر محدوده ای و هر مبسوط شده ای از این دسته حقوق نیاز ادمی را در مسیری حقوقی براورده میسازد.
اما به واقع جامعه چگونه این قواعد را خلق کرد؟ایا قواعد حقوقی زایشی فردی دارد یا زایشی جمعی؟اصالت با کدام است؟در این رابطه باید گفت انگیزه ی اعتقاد به اصالت جامعه مسائل حقوقی نبوده است؛وقتی که انسان ها از مظالم و بیداد گری های مستبدان و زر اندوزان بستوه امدند در این اندیشه شدند که نظام های فرد گرایانه را که به اتکا و پشتیبانی اانها اقلیتی بر اکثریت افراد ستم میراندند؛ نظرا و عملا تضعیف کنند؛و به نابودی کشانند.بدین منظور یعنی برای انکه حقوق سیاسی-اقتصادی-قضایی اکثریت جامعه را از دستبرد و تعرض و تجاوز اقلیت مصون بدارند کوشیدند که با تمسک به ادله ی روان شناختی وو فلسفی پشتوانه علمی برای اصالت جامعه و فرعیت و تبعیت فرد فراهم اورند ولی بایدتوجه کرد که حسن انگیزه ملازمه ای با صحت اندیشه ندارد.
بنابراین قواعد زاییده ی اجتماع و منازعات آن است.
براي مطالعه ادامه مقاله اينجا كليك كنيد