نظریه مشورتی
- توضیحات
مالک ملکی در سال 1343 به موجب سند عادی کارافه حق کشت و زرع در زمین با دریافت وجه ملک خود را به دیگری واگذار میکند. در ادامه هم مالک ملک و هم زارع فوت میکنند. اکنون وارث مالک به طرفیت وراث زارع دعوای استرداد ملک را اقامه کردهاند. آیا وراث مالک بدون پرداخت حقوق متعلقه به وراث زارع استحقاق مطالبه عین ملک را دارند؟
واگذاری حق کارافه (کشت و زرع) از طرف مالک به دیگری در عرف محل، چنانچه بدون ذکر مدت و به طور مطلق، با دریافت وجه مورد توافق صورت گرفته باشد، با توجه به ماده 10 قانون مدنی، قرارداد مذکور بین طرفین و قائممقام قانونی آنها نافذ و لازمالاجرا است و لذا نه مالک و نه ورثه او، حق استرداد زمین مورد کشت و زرع را از منتقلالیه یا ورثه او نخواهند داشت.
پس از آنکه در راستای ماده 143 قانون اجرای احکام مدنی، مزایده تنفیذ شد آیا دادگاه میتواند به لحاظ اینکه تشریفات مزایده به طور صحیح انجام نگرفته است، از آن عدول کند؟ چنانچه پاسخ مثبت است آیا برای عدول از دستور تنفیذ، مزایده نیازمند رعایت تشریفات قانون آیین دادرسی مدنی است یا بدون رعایت تشریفات و بدون اطلاع به طرفین میتوان از آن عدول کرد؟
به نظر میرسد منظور از قطعیت دستور صدور سند انتقال موضوع ماده 143 قانون اجرای احکام مدنی، عدم قابلیت اعتراض نسبت به آن از سوی طرفین است، اما این امر مانع از آن نیست که هرگاه دادگاه در احراز صحت جریان مزایده دچار اشتباه شده و به این اشتباه پی ببرد، از دستور قبلی عدول کند. عدول از دستور، تابع تشریفات آیین دادرسی مدنی نیست اما همواره باید مستدل و موجه باشد.